مجله الكترونيكي ويژه محرم 1428 هجري قمري ـ بهمن ماه 1385 هجري شمسي

       

 در حسينيه دلمان، مرغ هاي محبت سينه مي زنند و اشك هاي يتيمي در خرابه چشم، بي قراري مي كنند. سينه ما تكيه اي قديمي است، سياهپوش با كتيبه درد و داغ. و در آن با كليد «يا حسين» باز مي شود.

ما دل هاي شكسته خود را وقف اباعبدالله(ع) كرده ايم و اشك خود را نذر كربلا، و اين «وقفنامه» به امضاي حسين(ع) رسيده است.

 اين است كه زيارت حسين(ع) ترجيع بند ايام سال ماست.

 صبح ها وقتي سفره دعا و عزا گشوده مي شود، زيارتنامه را كه مي بينيم، چشممان آب مي افتد. «السلام عليك» را كه مي شنويم، بوي خوش كربلا به مشاممان مي رسد.

توده هاي بغض در گلويمان متراكم مي گردد و هواي دلمان ابري مي شود و آسمان ديدگانمان باراني.

 

 

 

 

 

 

 

 

 
 

مقاله

 تفكر عاشورايي و انقلاب اسلامي

منتخبي از مقالات كنفرانس اسرائيل

 

 اشاره :

 گردانندگان پوشيده و مخفي استكبار و امپرياليسم كه جر «يهوديان صهيونيست» نيستند، با تجربه توسعه و بسط فرهنگ و تمدن غربي در اقصي نقاط جهان و مشاهده ظهور تمايل ساكنان شرق و غرب به تجربه و كسب «مدرنيته» و قبول قراردادها و قوانين مربوط به آن كه از سوي سازمان هاي ـ به ظاهر بين المملي ـ اعمال مي شوند، گمان كردند دوره استيلاي تام و حكومت بلامنازعه جهاي اولاد اسرائيل رسيده است. اما درست در آن هنگام كه سوداي اين حكومت را در سر مي پروراندند، «ستاره اي بدرخشيد و ماه مجلس شد.»

زلزله اي كه تمامي اركان تاريخ پانصد ساله غربي و تمامي عناصر فرهنگي، اجتماعي و سياسي آن را به لرزه در آورد. اين واقعه در هيچ يك از محاسبات آنان وارد نشده بود و از روي غرور آمار و ارقام؛ تصور اين تحول بزرگ را هم نمي كردند، تا چه رسد به فراهم آوردن تمهيدي براي كنترل و بازداشتن آن از سيري فزاينده.

 تدبير مدبر آسماني و توجه سكاندار هستي ـ حضرت صاحب الامر(عج) ـ عرض ادب و انجام تكليف صميمانه ميليونها مرد و زن در شيعه خانه اهل بيت(ع)، چنان واقعه اي را سبب شد كه تاريخ سراغ نداشت. گويا سنتي همه گير، ثابت و لايتغير ظهور كرد؛ سنتي كه حاصل اجتماع اراده پروردگار، نظر ائمه دين(ع) همت مردانه و عزم و جزم تابعين و مسلمانان پيرو شريعت محمد و آل محمد(ص) بود.

بهمن 1357، وقتي و عطيه اي آسماني بود كه مشيت حضرت رب الارباب را محقق ساخت تا مقدمه اي باشد براي دگرگوني عظيم و تحولي كه با ظهور مقدس حضرت ولي عصر(ع) براي هميشه تا ابدالاباد، باب فتنه و دسيسه و كينه ورزي اولاد اسرائيل و فرزند زادگان شرك و كفر و نفاق عليه عبوديت و دينداري و دينداران بسته مي شود.

 حسب همين حيراني و آشفتگي بود كه در سال 1984 با هراس و شتاب بني اسرائيل جمعي از خاورشناسان و شيعه شناسان را در «تل آويو» (فلسطين اشغالي) به گرد هم آوردند تا شايد راز اين رستاخيز بزرگ (انقلاب اسلامي) و شكست جمله تمهيدات عليه يهود (امريكا و غرب) برملا شود؛ شايد كه راه گسترش آن سد شود.

حاصل اين گردهم آيي كتابي بود با عنوان: «تشيع، مقاومت و انقلاب» كه قسمت هايي از آن ترجمه و منتشر شده است.

فرازهايي از اين اثر را با يكديگر مرور مي نماييم.

 آآثار وسيعي كه انقلاب اسلامي به وجود آورده است، نشان مي دهد كه چگونه [امام] خميني برانگيزنده ترين موضوعات مذهب شيعه را در جهت جنبش خود به كار بسته است؛ سياسي كردن مراسم ساليانه عاشورا، يا همان فاجعه كربلا، يكي از نمونه هاي بارز اين اقدام است. در برگزاري سنتي مراسم عاشورا، هدف از سوگواري براي امام حسين(ع) آن است كه شفاعت او را به دست آورند. شركت كنندگان در اين مراسم، با غم و اندوه سوگواري مي كنند و خودآزاري [سينه زني و زنجير زني]، به عنوان نشانه اي از عزاداري مرسوم است. عاشوراي سنتي، تظاهراتي است براي نشان دادن دلسوزي نسبت به امام حسين شهيد و نيز طلب رستگاري از طريق سوگواري.

اما در دهه هاي اخير، مراسم عاشورا سياسي شد و شخصيت هاي اصلي آن، يعني امام حسين شهيد و مخالف جبار او ـ يزيد ـ به مظاهر مبارزه هميشگي ميان ظلم و رستگاري مبدل شدند. در هر عصر، يزيدي جديد ظهور مي كند و مبارزه با ظلم، بر هر فرد مؤمني واجب است. ديگر نبايد براي حسين(ع) دلسوزي كرد، بلكه مي بايست به او به عنوان قهرمان مبارزه عليه هرگونه نابرابري و مظهر فداكاري و شهادت در راه حق تأسي جست. در مراسم عاشوراي سال 1978(1356 شمسي) بسيج توده ها عليه رژيم پهلوي، ابعاد بي سابقه اي يافت. در آن سال، [امام] خميني آن قدر پيش رفت كه مراسم سنتي خودآزاري و عزاداري را به خاطر راهپيمايي ها متوقف كرد. شور انقلابي از زنده كردن خاطره فاجعه كربلا مايه مي گرفت.1

تشيع به روايت [امام] خميني

شهادت حسين[ع]

تأكيد بر شهادت در عقيده [امام] خميني نشان مي دهد كه شهادت، نقش مهم و ويژه اي در تشيع ايفا مي كند. تفكر سني به هيچ وجه با مفهوم شهادت بيگانه نيست اما اين مفهوم در اين تفكر از مقام محوري برخوردار نيست، زيرا اسلام سني از يك شخصيت مذهبي مانند امام حسين[ع] كه در راه عقيده خود فدا شده باشد، الهام نمي گيرد. اما در تشيع اثناعشري، موضوع شهادت حسين[ع] و تا حدي كمتر، شهادت ساير ائمه[ع]، محوري است. حسين[ع] با قرباني كردن جان خود در راه اسلام تكليف نسل هاي بعدي شيعيان را با موضوع مهم رنج و مشقت( تحمل دشواري در راه آرمان خود) مشخص كرد. همه ساله در ماه محرم و در روز عاشورا ـ يعني سال روز مرگ [شهادت] حسين[ع] ـ با برگزاري مراسم پرشور و شرح وقايع جانگداز كربلا، خاطره شهادت او گرامي داشته مي شود؛ اين موضوع به آئين هاي تشيع مضموني فوق العاده احساساتي مي بخشد.

اما يادآوري اين موضوع به خودي خود، مردان جوان را براي شهادت، يا حتي فعاليت، مهيا نمي سازد. [امام]  خميني مي داند كه مردم فقط هنگامي جان خود را فدا مي كنند كه با احساس نوميدي دريابند كه ديگر چيزي ندارند كه از دست بدهند.

«ايالات متحده» نبايد تصور كند كه مي تواند بر مردم ستم روا دارد، زيرا مردم بيكار خواهند نشست. ايالات متحده ديد كه چگونه جوانانش(در بيروت) منفجر شدند. اين حادثه همچنان ادامه دارد. شما هر اندازه سعي كنيد كه مانع اين حوادث شويد، مردم جانشان به لب رسيده است و... دست به خودكشي مي زنند. وقتي كسي جانش به نرسيده باشد، براي بيرون راندن شما از خاكش دست به خودكشي نخواهد زد.2

هويت شيعي و اهميت محرم در لاكنو، هند

اگرچه محرم براي شيعيان، دقيقا منعكس كننده تكرار و كليت و جامعيت فاجعه و مظلوميت انساني است اما مي توانيم نقطه نظر آنان را با وضوع بيشتري درك كنيم. اگر چنين بپنداريم كه آنان از زمان و زمينه وقوع فاجعه كربلا به آينده مي نگرند، تو گويي نسبت به قرون بعد از اين فاجعه، بصيرت داشته و نيز موقعيت خود را مورد توجه قرار مي دهند اما نسبت به طرقي كه اين «تراژدي اسوه گونه» به مدد آن، طبيعا وقاعي انسانيت و تاريخ را روشن مي سازد، از آگاهي بسيار زيادي برخوردارند: آسيب پذيري بنيادين فضيلت و كمال انساني، تفرقه و دو دستگي فاجعه آميز در اسلام، فقدان قدرت و اختيار واقعي روحاني و سياسي و بالنتيجه گمراهي قطعي و محتوم تاريخ.

امام حسين[ع] در صحراي كربلا، نه تنها به عنوان جانشين و وارث منحصر به فرد و روحاني پيامبر[ص] بلكه به عنوان يك پدر، شوهر، برادر، عمو، پدرخوانده، دوست، و رهبري كامل تماما در معرض جهالت و كينه توزي بشري قرار داشت. با قطع يك به يك اين خويشاوندي ها اهميت آنها در نج و حرمان او پديدار مي شود و درد و رنچ پيروان و خويشاوندانش در او انباشته مي گردد و در نهايت درد و رنج خود او مي شود. بنابراين، رنج و شهادت او نمايانگر قطع و نقض تمامي پيوندهاي بنيادي انساني، فضيلت و كمال انساني و احتياجات بشري است كه نهادهاي مذهبي و سياسي، بايد در خدمت آنها قرار گيرند و از آنها محافظت كنند؛ اما عموما چنين نمي كنند. در اين زمينه، شيعيان مكررا به من اظهار مي داشتند كه فاجعه كربلا، به واسطه جهاني آن، براي همگان قابل درك است، زيرا اين فاجعه هرگز خاتمه نيافته، و هنوز هم در اطراف ما جريان دارد.3

 

پي نوشت ها :

1. مارتين كرامر، مقدمه كتاب «تشيع، مقاومت و انقلاب»(مجموعه مقالات كنفرانس بين المملي دانشگاه تل آويو،1984)

2. زونيس دانيل بروبرگ.

3. كيت جورشوج.

 
 
 
 

 به شما توصيه مي كنم كه از خدا پروا كنيد كه خدا براي هركه از او پروا 

 كند ضمانت كرده كه ناخوشايندش را به خوشايند تبديل كند،

 از راه بي  گمان روزيش دهد.

 (تو اي شنونده) مبادا از آنها باشي كه بر جان ديگران از گناهانشان

 بيمناكند و از كيفر گناهان خود آسوده خاطر، كه بهشت را نتوان با فريب

 از خدا گرفت، و جز از راه اطاعت و بندگي، به ثواب و نعمت خدا نتوان

 رسيد.

 مأخذ : تحف العقول

 
 

 
 

 ... بغض، راه گلويت را بسته است و منتظر بهانه اي تا رهايش كني و قدري آرام بگيري. و اين بهانه را حسين(ع) چه زود به دست مي دهد.

 يا دُهرُ اُفٍ لكَ مِن خَليل

 كَم لَكَ بالإشراقِ وَ الأصيل

شب دهم محرم باشد، تو بر بالين سجاد، به تمار نشسته باشي، آسمان سنگيني كند و زمين چون جنين، بي تاب در خويش بپيچد، «جُون» غلام ابوذر، در كار تيز كردن شمشير برادر باشد، و برادر در گوشه خيام، زانو در بغل، از فراق بگويد و از دست روزگار بنالد.

چه بهانه اي بهتر از اين براي اينكه گريه ات را رها كني و بغض فروخفته چند ده ساله را به دامان اين خيمه كوچك بريزي.

نمي خواهي حسين را از اين حال غريب درآوري. حالي كه چشم به ابديت دوخته است و غبار لباسش را براي رفتن مي تكاند. اما چاره نيست. بهترين پناه اشكهاي تو، هميشه آغوش حسين بوده است و تا هنوز اين آغوش گشوده است . بايد در سايه سار آن پناه گرفت.

 ـ آرام باش خواهرم! صبوري كن تمام دلم! مرگ، سرنوشت محتوم اهل زمين است. حتي آسمانيان هم مي ميرند. بقا و قرار فقط از آنِ خداست و جز خدا قرار نيست كسي زنده بماند. اوست كه مي آفريند، مي ميراند و دوباره زنده مي كند، حيات مي بخشد و برمي انگيزد.

ـ برادرم! تنها بهانه زيستنم! تو پيامبرم بودي، وقتي كه جان پيامبر از قفس تن پر كشيد. گرماي نفسهاي تو جاي مهر مادري را پر مي كرد وقتي كه مادرمان با شهادت به عالم غيب پيوند خورد. تو پدر بودي براي من و حضور تو از جنس حضور پدر بود، وقتي كه پرنده شوم يتيمي برگرد بام خانه مان مي گشت.

وقتي كه حسن رفت، همگان مرا به حضور تو سرسلامتي مي دادند. اكنون اين تو تنها نيستي كه مي روي، اين پيامبر من است كه مي رود، اين زهراي من است، اين مرتضاي من است، اين مجتباي من است. اين جان من است كه مي رود.

با رفتن تو گويي همه مي روند. اكنون عزاي يك قبيله بر دوش دل من است، مصيبت تمام اين سالها بر پشت من سنگيني مي كند. امروز عزاي مامضي تازه مي شود. كه تو بقية الله مني، تو تنها نشانه همه گذشتگاني و تنها پناه همه بازماندگان...

حسين اگر بگذارذ، حرفهاي تو با او تمامي ندارد. سرت را بر سينه مي فشارد و داروي تلخ صبر را جرعه جرعه در كامت مي ريزد:

ـ خواهرم! روشني چشمم! گرمي دلم! مبادا بي تابي كني! مبادا روي بخراشي! مبادا گريبان چاك دهي! استواري صبر از استقامت توست. جلم در كلاس تو درس مي خواند، بردباري در محضر تو تلمذ مي كند، شكيبايي در دستهاي تو پرورش مي يابد و تسليم و رضا دو كودكند كه از دامان تو زاده مي شوند و جهان پس از تو ر سرمشق تعبد مي دهند.

راضي باش به رضاي خدا كه بي رضاي تو اين كار، ممكن نمي شود.

 * سيد مهدي شجاعي ، آفتاب در حجاب

 
 

 
 

امام حسين(ع)، الگوي انسانها

تشبه به بزرگان و انتساب به اولياء، كار زيركان عالم است. هر كس الگويي مي خواهد؛ دنبال نمونه و اسوه اي مي گردد؛ اما همه در جستن الگو، راه صواب نمي روند. بعضي افراد در عالم هستند كه اگر از آنها بپرسيد كدام چهرا، ذهن شما را به خود متوجه مي كند، مي بينيد كه سراغ انسانهاي حقير و كوچك و پستي مي روند كه عمرشان به عبوديت هواي نفس گدشته است؛ تنها هنرشان چيزي است كه جز غافلان را خوش نمي آيد ـ تنها سرگرم كردن چند لحظه اي انسانهاي كوچك و غافل ـ  اينها براي عده اي از انسانهاي معمولي عالم، الگو مي شوند. بعضي سراغ سياستمدارها و شخصيتهاي تاريخي و امثال آن مي روند و آنان را الگو قرار مي دهند. زيركترين انسانها كساني هستند كه اولياءالله را الگو قرار مي دهند. چون بزرگترين حصوصيت اولياءالله اين است كه تا آن شجاع و قوي و مقتدرند كه مي توانند امير نفس خود باشند؛ ذليل نفس خود نشوند.

به يكي از فيلسوفان و حكماي قديم منسوب است كه به اسكندر رومي ـ مقدوني ـ گفت : تو غلام من هستي. اسكندر تعجب كرد و خشمگين شد. گفت: خشمگين نشو؛ تو غلام شهوت و غضبت هستي. وقتي چيزي را بخواهي، بي تابي؛ وقتي هم از چيزي خشمگين بشوي، بي تابي؛ اين بردگي در مقابل شهوت و غضب است؛ در حالي كه شهوت و غضب، غلام م هستند.

ممكن است اين داستان راست باشد و ممكن است واقعيت نداشته باشد؛ اما نسبت به اولياي خدا، پيغمبران وشاخصهاي راه هدايت الهي بشر، راست است. نمونه هاي آن يوسف، ابراهيم و موسي هستند و نمونه هاي متعدد نيز در زندگي اولياي خدا وجود دارد. زيركترين انسانها كساني هستند كه اين بزرگان، اين انسانهاي شجاع و مقتدر را الگو قرار مي دهند و از اين طريق براي خودشان، در باطن و معنا كسب اقتدار و عظمت مي كنند.

باز در ميان اين بزرگان هم شاخصهايي است كه بلاشك، حضرت ابي عبدالله(ع)، يكي از بزرگترين اين شاخصهاست. حقا بايد گفت كه نه فقط ما انسانهاي خاكي و حقير و ناقابل، بلكه همه عوالم وجود، ارواح اولياء و بزرگان و فرشتگان مقرب؛ و در تمام اين عوالم تو در توي وجود، كه براي ما روشن و اشنا هم نيست، نور مبارك حسين بن علي(ع) مثل خورشيد مي درخشد. اگر انسان خود را در پرتو اين خورشيد قرار بدهد، اين كار خيلي برجسته اي است...

ملاحظه كنيد، امام حسين(ع) فرزند پيغمبر(ص) كه بود، فرزند علي بن ابيطالب(ع) و فاطمه زهرا(س) كه بود، همه اينها چيزهايي است كه يك انسان را خيلي تعالي مي بخشد. پرورش يافته آن خانه و آن دامن و آن تربيت و فضاي معنوي و بهشت روحاني كه بود، اما به اينها قانع نشد. وقتي نبي اكرم(ص) از دنيا رفت، ايشان يك نوجوان هشت، نه ساله بودند، وقتي اميرالمؤمنين به شهادت رسيدند، ايشان يك جوان سي و هفت، هشت ساله بودند. در دوران اميرالمؤمنين هم كه دوران آزمايش و تلاش و كار بود، اين مايه مستعد، زير دست پدر، مرتب ورز خورده بود و قئي، درخشان و تابناك شده بود.

اگر همت يك انسان مثل ما باشد، خواهد گفت كه همين مقدار بس است؛ همين خوب است؛ با همين خدا را ملاقات كنيم. همت حسيني(ع) اين نيست. در دوران حيات مبارك برادرش، كه ايشان مأموم آن بزرگوار و امام حسن(ع)، امام بودند، ايشان همان حركت عظيم را ادامه دادند. باز همين طور پيشرفت و انجام وظايف در كنار برادر و اطاعت مطلق از امام زمان است. همه اينها درجه و تعالي است. لحظه لحظه هايش را حساب كنيد. بعد در مقابل شهادت برادر قرار گرفتند؛ بعد از آن هم زندگي مبارك اين بزرگوار، ده سال ادامه پيدا كرده است ـ از وقت شهادت امام حسن(ع) تا هنگام شهادت خودشان، حدود ده سال و اندكي است ـ شما ببينيد امام حسين(ع)، در اين ده سال قبل از عاشورا چه مي كردند.

 * بيانات مقام معظم رهبري، روز پاسدار 1375

 
 

 
 

 تسلي بخش دل حسين(ع)

امام سجاد(ع) فرمود: امام حسين(ع) به هيچ منزلي فرود نيامد و كوچ نكزد مگر انكعه از يحيي بن زكريا و كشتن او ياد فرمود. روزي فرمود :

 ازپستي دنيا نزد خدا همين بس كه سر بريده يحيي بن زكريا را براي يكي از روسپيان بني اسرائيل به ارمغان بردند؛

مقاتل، از امام سجاد(ع) از امام حسين(ع) نقل كرده كه فرمود :

« زن پادشاه بني اسرائيل سالمند شده بود، خواست كه دختري از او را به ازدواج درآورد. پادشاه با يحيي بن زكريا مشورت كرد و يحيي او را از اين كار منع كرد. آن زن چو فهميد، دختر خود را آراست و نزد پادشاه فرستاد. او نزد پادشاه به رقص و كرشمه پرداخت [تا دل او را ربود]. پادشاه گفت : چه مي خواهي؟ دختر گفت : سر يحيي بن زكريا را. پادشاه گفت: دخترم چيز ديگري بخواه. دختر گفت: جز اين نخواهم.

در آن زمان رسم بر اين بود كه اگر پادشاهي دروغ مي گفت، از شاهي عزل مي شد. از اين رو او ميام پادشاهي و كشتن يحيي مردد ماند و [سرانجام] يحيي را كشت و سر او را در طشت طلايي نزد دختر فرستاد.  پس زمين فرمان يافت و آن را گرفت. و خدا «بُخت النصر» را بر بني اسرائيل مسلط كرد كه با منجنيق آنان را مي كوبيد ولي اثر نمي كرد. پيرزني از شهر بيرون آمد و گفت: پادشاها! اين شهر پيامبران است كه جز با آنچه مي گويم فتح نخواهد شد. «بُخت النصر» گفت: هرچه بخواهي به تو مي دهم [ اينك بگو چه كنم؟] گفت: با ناپاكي و نجاست آنان را بكوب. پس چنان كرد و شهر از هم گسيخت. وارد شهر شد. گفت: آن پيرزن را نزد من آوريد. چون امد به او گفت: چه مي خواهي؟ گفت: در اين شهر خوني است كه مي جوشد. آن قدر خون بر آن بريز تا از جوشش بيفتد. پس «بُخت النصر» 70 هزار نفر را در انتقام آن خون كشت تا آرام گرفت.

فرزندم علي جان! به خدا سوگند خون من از جوشش نخواهد افتاد تا (خدا) مهدي(عج) را برانگيزد و او انتقام خونم را از 70 هزار منافق كافر فاسق بستاند.»

 * المناقب ابن شهر آشوب،ج4،ص85؛ بحارالأنوار،ج45،ص299،ح10؛   

 العوالم،ج17،ص608،ح3؛ معجم الاحاديث الامام المهدي(ع)،ج3،ص182،ح705.

 
 

 
 

براي بزرگنمايي تصاوير، بر روي آنها كليك كنيد...

براي مشاهده تصوير در اندازه واقعي كليك كنيد

***

 
 

 
 

 

  1.صوتي : برنامه ديشب مكتب الزهرا(س)

  شب دوم محرم(85/11/1) ـ شور ـ حاج محمدرضا طاهري

 فرمت MP3 ـ اندازه فايل 303 KB

  دانلود

  2. تصويري: مخصوص گوشيهاي موبايل

  سينه زني ـ حاج سيد مهدي ميردامادي ـ محرم 1427(1384)

 فرمت 3gp ـ اندازه فايل 1 MB

  دانلود

 
 

 

 
 

جهت سلامتي و تعجيل در فرج حضرت حجت ارواحنا فداه

صلوات ختم كنيد ...

اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم

 

تهيه شده در زمستان سال 1385 هجري شمسي

 
 

 

 

جهت سلامتي و تعجيل در فرج حضرت حجت ارواحنا فداه

صلوات ختم كنيد ...

اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم

 

تهيه شده در زمستان سال 1385 هجري شمسي